رفتاري که روحيه ی فرزندتان را خدشه دار مي کند:
۱) شيوه صدا زدن :
پسر بد، احمق، ديوانه. اينها همگي بسيار مضر هستند. بايد بدانيد والدين براي فرزندان بويژه در دوران کودکي شان مانند الگوهاي مقدس هستند. پس اگر با اسامي نامناسب فرزندان را مورد خطاب قرار دهيد آنها باور مي کنند که به نوعي همان هستند که شما مي گوييد.
۲) عدم پذيرش :
کاش هرگز متولد نشده بودي، هيچ کس تو را دوست ندارد و...عدم پذيرش يعني شما از بودن با فرزندتان احساس ناراحتي مي کنيد و تمايل داريد او را تنها بگذاريد.
۳) منفي بافي :
تو هيچ چيز نمي شوي، يک روزي شکست مي خوري و...همه افراد گاهي در اوج هستند و گاهي نيستند. آنچه ما به عنوان والدين به فرزندان مي گوييم موجب ايجاد يک باور ذهني در آنها مي شود.
۴) ايجاد احساس گناه :
تو مرا پير کردي، من به خاطر تو اين زندگي جهنمي را تحمل مي کنم و...اينها همگي مواردي هستند که موجب ايجاد حس گناه در فرزندان مي شوند. در بسياري از موارد طلاق، والدين به گونه اي رفتار مي کنند که فرزندان حس مي کنند اگر وجود نداشتند، شايد کار والدين به جدايي نمي کشيد.
۵) کمال گرايي :
چرا تو هميشه دوم مي شوي؟ نمره ۱۷ گرفتي؟ چرا نتوانستي ۲۰ بگيري؟ و... کودک وقتي احساس تهديد کند؛ يعني از آينده مي ترسد و ترس بزرگ ترين مانع در راه شکوفايي استعداد و شخصيت اوست و او آسيب پذير خواهد شداين که مرتب درصدد باشيد فرزندتان را به جلو و به سوي اهداف خاص هل دهيد تا به عقيده خودتان بهتر شود، کمکي به او نمي کند.
۶) مقايسه :
چرا نمي تواني مثل خواهرت باشي؟ وقتي من همسن تو بودم، نمراتم بهتر از تو بود و... در مقايسه شما به فرزندتان مي گوييد که تو کمتر از ديگران هستي. به اين ترتيب او احساس خودکوچک بيني و تحقير مي کند.
۷) سرزنش و تحقير :
من به اين که تو عقل داري، شک مي کنم. بايد از خودت خجالت بکشي، خدا لعنتت کند و...در مقابله با چنين گفتاري معمولا فرزندان سعي مي کنند حالت دفاعي به خود بگيرند؛ اما درواقع از درون مي شکنند.
۸) تهديد کردن :
اگر حرفم را گوش ندهي، همين جا رهايت مي کنم و مي روم. اگر دوباره اين کار را بکني، تو را از خانه بيرون مي اندازم و... درواقع تهديد به معني بزرگ جلوه دادن ناراحتي شما از موضوعي است. شما نخستين تاثيري که بر فرزندتان مي گذاريد، ترور شخصيت اوست.